ای تو خونین شهر خرم ازامید
خاک تو آمیخته با خون شهیددامنت دشت شقایقهای خون
کز تن ایران و از زخمت چکیدلاله های سرخ باغ تربتت
تا به دشت داغ خورشید سرکشیددر رگت جاری خون غیرت است
غیرت از فعل تو بر معنی رسیدبا سلحشوری فرزندان تو
دشمن بعثی و صدام پلیدبا همه لاف و رجز خوانی خود
پیش پایت زانو زد تا شد خمیددر نبرد نور و دیو شب پرست
همت تو پردهٔ شب را دریدپهلُو ایران تو خرمشهر من
چشم تاریخ پهلوان چون تو ندیدازتبار رستمی بابک نژاد
گیو و گودرز را تو فرزندی رشیدرسم جانبازی تو بوده نخست
در وطن عطر شهادت را دمیدنام ایران بار دیگر سربلند
در جهان گردید از خون شهیدای خوشا آن کس که در راه وطن
جان فدا کرد وشهادت برگزید