ماه رجب آمد، دل این پیر جوان کرد در گوش من اسرار در اسرار بیان کرد از شوق چنان مست شدم زینهمه مستی صاحب کرم و ساقی و باده، نگران کرد دستی ز نوازش، به سر من چو کشیدند در اوج و عروجش دل من سیرچنان کرد آنجا رجبیون همه آسوده و خوشحال نازم به کسی که، به من آن ... ادامه مطلب »